به وسایل که اطلاعات و معلومات را به مردم می رسانند، رسانه گفته می شود. این وسایل به دلیل اینکه معلومات و اطلاعات را به همه و یا حد اکثر مردم می رسانند، رسانه های جمعی و گروهی گفته میشوند. رسانه ها ، جدیدترین خبر ها و رویداد های سیاسی ، اجتماعی ، اقتصادی ، فرهنگی و ورزشی را به اعضای جامعه انتقال داده و آنان را از تحولات کشور و جهان آگاه می سازند. و از سوی دیگر رسانه ها مردم را از حقوق و وظایف شان آگاه ساخته و آنانرا متوجه مسئولیت هایشان در قبال جامعه و کشور می سازد.
رسانه ها ، علاوه بر خبر رسانی ، برنامه های آموزشی ، علمی ، تفریحی و سرگرمی را نیز تهیه می کنند که گفته میشود، رسانه ها در عین حال وسائیل آموزش عمومی نیز هستند. چون آموزش را در جامعه گسترش داده و از انحصار مکتب ، مدرسه و مراکز آموزشی دیگر بیرون می کنند. رسانه ها ، اوقات فراغت اطفال را پر نموده ، جریان آموزش های سخت را بر آنان آسان می سازند.
با تأسف و تأثر در کشور عزیز مان افغانستان ، رسانه ها حکایت واژگونه دارند. چون بر عکس اصول رسانه ای فعالیت دارند.
رسانه ها در افغانستان، در اطلاع رسانی ، هدایت گرفته و کلیشه ای عمل می کنند، در ثبت و تولید برنامه های سیاسی ، اجتماعی و ورزشی متعصبانه برخورد نموده ، سلیقه ای رفتار می کنند، در برنامه های تفریحی افراط نموده ، زمینه تفریحات نا سالم را مساعد ساخته و اذهان مردم را به انحرافات سوق می دهند.
از برنامه های آموزشی هیچ خبری نیست ، با وجودیکه رادیو به مثابه قدیمی ترین رسانه های مدرن از ویژگی مهم برخوردار است، چون کسانیکه مشغول کار دیگر هستند، نیز می توانند به رادیو گوش دهند، مانند، خانم خانه در آشپز خانه ، راننده در حال رانندگی و کاسب در حال کسب و کار خود. پس گفته می توانیم که رسانه های شنیداری (رادیو) نسبت به رسانه های شنیداری – دیداری (تلویزیون ) و چاپی اثر گذاری بیشتر دارد . و باید برنامه های جامع و مفید داشته باشند، که متأسفانه در افغانستان مبتذل ترین برنامه ها از طریق همین رادیو ها تقدیم جامعه ما میشود، که بدون شک به نوع تقلیدگرایی منفی از غرب و تهاجم فرهنگی محسوب می شود.
به نظر من دلیل این همه کجروی و ابتذال گرایی رسانه ها ، عدم استقلالیت فکری و کاری ، شعار زدگی، جهالت و مسئولیت ناپذیری مدیر مسئولان این رسانه ها میباشد که با حرص و طمع مال دنیا و تأمین خواهشات نفسانی شان در راستای ترویج فرهنگ غرب و نهادینه سازی فحاشات و منکرات دینی فعالیت نموده و ارزش های ملی و دینی مان را زیر سوال برده اند. و از آن بدتر مسئولین وزارت اطلاعات و فرهنگ کشور و ریاست های ولایتی شان میباشد، که با کمال بی کفایتی و بی خبری قادر بر نظارت از تخطی های رسانه ها نبوده و در بعضی ولایات حتی نمیدانند که چند رسانه جواز فعالیت داشته و به چه تعداد رسانه ها بدون جواز و غیر قانونی نشرات دارند.
با توجه به تأثیرات ژرف که رسانه ها در جامعه دارند ، مؤثریت های این وسایل را نباید دست کم گرفت. چون به قول میلان کوندرا که میگوید :" نخستین گام ها برای از میان برداشتن یک ملت پاک کردن حافظه آن است. باید کتاب هایش را ، فرهنگش را ، تاریخش را از میان برد، باید کسی را وا داشت که کتاب تاره ای بنوسید، فرهنگ تازه ای جعل کند و سازد و تاریخ تازه ای اختراع کند. کوتاه زمانی بعد ملت آنچه بوده را فراموش می کند و دنیای اطراف همه چیز را حتی با سرعت بیشتری فراموش می کند."
اگر به این موضوع عمیق تر و ژرف تر بیاندیشیم در خواهیم یافت که از رسانه ها در افغانستان منحیث یک سنگر استراتیژیک در راستای تهاجم فرهنگی غرب ، از میان برداشتن فرهنگ اصیل و گرانبها مان و جعل فرهنگ جدید توأم با ارزش های غربی و غیر اسلامی، استفاده میشود.
اگر به همین منوال ادامه یابد، تمامی ارزش های ملی و دینی مان زیر سوال رفته و در آینده نه چندان دور شاهد یک نسل شعار زده و غربی خواهیم بود که تمامی ارزش های ملی و دینی مان را فدای آزادی و دموکراسی نمادین نموده و همه ارزش های جامعه مان را در عیاشی و خوش گذارانی تحت عناوین دموکراسی و حقوق بسر خلاصه خواهند نمود.
جوانان کشورم نباید فراموش کنند که در این مقطع حساس از زمان رسالت بس عظیم در راستای حفظ ارزش های ملی و دینی مان بر عهده دارند. امیدوار هستم با درک حساسیت زمان و این رسالت عظیم هر جوان آگاه افغان در محدوده امکاناتی خویش در حفظ و ترویج ارزش های اساسی ملی و دینی مان تلاش ورزیده و دین ملی و دینی شان به وجه احسن اش ادا کنند.
به امید بیداری وجدان های خفته ای ملت مان
و من الله التوفیق
محمد حامد همتی
28 ، دلو ، 1393
ابر قدرت های جهان آمدند، از ما استفاده کردند، در بدل یک سرباز شان صد ها افغان کشته شد، زمانیکه اهداف شان تحقق پیدا کرد و برنامه های شان تطبیق شد، سرزمین ویران شده ما را در نهایت فلاکت رها کرده و رفتند. من فکر میکنم، در این بازی سیاسی ما افغانها از پا در آمدیم، نه ابر قدرت های جهان ، چون کشور های آنان هنوز هم در همان حالت انکشاف و پیشرفت باقی مانده است.
من اکثر قبرستان های کشورم را دیده ام، همه مملو از اجساد اطفال ، جوانان و بزرگسالان افغان بوده است، نه اجساد سربازان ابرقدرت و امپراطوری ها، پس افغانستان قبرستان افغان هاست، نه ابر قدرت ها، فقط ما ساده دل و خوش باور هستیم که تعداد مرده های خود مان را فراموش می کنیم.
محمد حامد همتی
خانواده اولین گروه اجتماعی است که ما عضو آن میباشیم، و این این خانواده است که انسان را برای زندگی در جامعه تربیت نموده و آماده می سازد.
در خانواده موفق ، اعضای آن برای همدیگر احترام داشته ، نسبت به وظایف خود احساس مسئولیت می کنند، با هم همکاری دارند، در کار ها منظم بوده و با هم مشورت می کنند و در قبال همدیگر از هیچ نوع ایثار و فداکاری دریغ نمی ورزند.
اکثر کسانیکه در زندگی اجتماعی شان مشکل دارند و یا برای اعضای دیگر جامعه مشکل خلق می کنند ، در خانواده های بزرگ شده اند که قادر به تربیت درست این افراد نبوده، اعضای ناقص را تقدیم جامعه نموده اند.
چون خانواده خوب اساس یک جامعه بهتر و با ثبات تر را شکل می دهد، پس برای ایجاد تغیر بنیادی در یک جامعه، ما نیازمند ایجاد تغیر بنیادی در خانواده ها می باشیم.
محمد حامد "همتی"
ما افغانها یا طرز استفاده فیسبوک را نمیدانیم و یا هم دوستداریم، هر چیز و هر کار را به گند کشانیده، و نهایتاً افراط نماییم.
به نظر من، گزینه ایجاد صفحه برای سازمانهای اقتصادی، سیاسی ، اجتماعی، دولتی انتفاعی و غیر انتفاعی و اشخاص سر شناس چون ، رهبران سیاسی، قومی و حزبی، دولتمردان بزرگ، مشاعیر و نوسینده گان مطرح، هنرمندان مطرح و ورزشکاران رده اول میباشد.
چون در صفحه (Page) ما می توانیم با هر تعداد افرادیکه خواسته باشیم، وصل باشیم، یعنی هیچ نوع محدودیت وصل بودن با دوستان وجود ندارد، در حالیکه در حساب فیسبوک (Face book Account) حد اکثر دوستان الی پنجهرار نفر میباشد. پس گفته می توانیم که گزینه ایجاد صفحه در فیسبوک برای اشخاص و افرادی است که بیشتر از پنجهزار نفر همسو و همفکر داشته و برای رسانیدن داشته های شان به همفکران و علاقمندان شان حساب فیسبوک (Face book Account ) کارا نبوده و کفایت نکند، باید صفحه رسمی ایجاد کنند. اما با تآسف در این روز می بینیم که چوکیدار، فلمبردار ، مستری ، خیاط و غیره هم برای شان صفحه در فیسبوک ایجاد نموده اند.
من دقیقن نمیدانم که این دوستان چقدر همسو و همفکر دارند که برای انتقال داشته هایشان، حساب فیسبوک (Face book Account ) کفایت نکرده و صفحه ایجاد کرده اند.
منتظر زمان باید ماند.
در قضاوت و شناخت انسانها نباید شتافت، چون هیچکس هیچ نوع شباهت با حرف هایش ندارد، یک چیزی می گویند و چیزی دیگر را انجام می دهند. بعضی اشخاص با سرودن یک پارچه شعر ، نوشتن یک مقاله ، مطالعه نمودن دو جلد کتاب و یا هم کسب عنوان لیسانسه، فکر می کنند جامع العلوم شده اند و در تمامی امور استعداد فوق العاده و توانایی خارق العاده دارند، بعضی اشخاص با ایجاد یک کورس آموزشی که صد تن دانش آموز ندارد، فکر می کنند وزیر معارف شده اند و هستند کسانی هم که با خریداری چند هزار رای ، فکر می کنند ارباب مردم شده اند.
خیلی زود احساساتی می شوند.
خیلی زود مغرور و متکبر می شوند و خیلی زود چهره اصلی شان را نشان می دهند. باید منتظر زمان ماند، چون زمان چهره واقعی انسانها را نمایان می سازد، این زمان است که دوستان واقعی را تشخیص داده و مرد را از نامرد تفکیک و روابط را تعریف میکند. بلی این زمان است که برای ما می آموزند، تا با هر شخص نظر به ظرفیت اش برخورد کنیم، نه نظر به ظرفیت خود مان.
انسان موجود ناشناخته است، اما زمان ما را کمک میکند تا این موجود ناشناخته را خوب بشناسیم.
محمد حامد همتی