کلبه درد

درد دلهای از یک جوان افغان

کلبه درد

درد دلهای از یک جوان افغان

آزادی بیان در یک جامعه تفنگ اندیش

مهم تر از تنفیذ قانون ، تأمین بستر مناسب برای اجرای آن است، وجود قوانین بدون داشتن ضمانت اجرایی شباهت بیشتری به شعارگرایی دارد تا عمل گرایی. بدون تردید جامعه افغانستان به آزادی بیان ضرورت تام و تمام داشته و دارد و تنفیذ این قانون عزیز که قفل بر دهن ها را شکست یک حرکت ارزشمند در راستای ایفای آزادی های مدنی است.  اما تنفیذ این قانون به خودی خود مشکل را حل نکرده و نخواهد کرد. دولت به ضمانت اجرایی این قانون و بستر های سالم و مناسب آن اندیشه نکرده است.

چگونه میتوان در یک جامعه تفنگ اندیش ، حرف از آزادی اندیشه زد. استبداد و خود کامگی ریشه های عمیق و کهنی در این سرزمین دارد ، به ویژه استبداد های سیاسی و قومی در بیش از سه دهه ، ریشه های آزادی و آزاد منشی را در دل و جان مردم خشک کرده است. چرا روشنفکران ما بیش از سی سال است که مهر سکوت بر لب زده اند و کم کم به اعتیاد سکوت مبتلا گشته و فریاد زدن را که بخشی از زندگی آنان است به فراموشی سپرده اند.

عده ای از سیاستمداران ما مدح و ثنا و مبلغان ترس و وحشت بوده اند و آزادی بیان را به مفهوم مرگ تدریجی خود شان میدانند. مردم اگر واقعاً اجازه سخن گفتن داشته باشند ، چیز های زیادی برای گفتن دارند.

اما شاید هم مصلحت این باشد که دهان ها را دوباره قفل بزنیم تا شاید سر ها در سایه این قفل ها سبز بماند. این مصلحت جامعه تفنگ اندیش است ، اما آزادی بیان تضمین های بزرگی می طلبد که هنوز جامعه ای ما قدمی به سمت تأمین آن بر نداشته است.

محمد حامد "همتی "

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد