کلبه درد

درد دلهای از یک جوان افغان

کلبه درد

درد دلهای از یک جوان افغان

رسانه ها در افغانستان!

به وسایل که اطلاعات و معلومات را به مردم می رسانند، رسانه گفته می شود. این وسایل به دلیل اینکه معلومات و اطلاعات را به همه و یا حد اکثر مردم می رسانند، رسانه های جمعی و گروهی گفته میشوند. رسانه ها ، جدیدترین خبر ها و رویداد های سیاسی ، اجتماعی ، اقتصادی ، فرهنگی و ورزشی را به اعضای جامعه انتقال داده و آنان را از تحولات کشور و جهان آگاه می سازند. و از سوی دیگر رسانه ها مردم را از حقوق و وظایف شان آگاه ساخته و آنانرا متوجه مسئولیت هایشان در قبال جامعه و کشور می سازد.

رسانه ها ، علاوه بر خبر رسانی ، برنامه های آموزشی ، علمی ، تفریحی و سرگرمی را نیز تهیه می کنند که گفته میشود، رسانه ها در عین حال وسائیل آموزش عمومی نیز هستند. چون آموزش را در جامعه گسترش داده و از انحصار مکتب ، مدرسه و مراکز آموزشی دیگر بیرون می کنند. رسانه ها ، اوقات فراغت اطفال را پر نموده ، جریان آموزش های سخت را بر آنان آسان می سازند.

با تأسف و تأثر در کشور عزیز مان افغانستان ، رسانه ها حکایت واژگونه دارند. چون بر عکس اصول رسانه ای فعالیت دارند.

رسانه ها در افغانستان، در اطلاع رسانی ، هدایت گرفته و کلیشه ای عمل می کنند، در ثبت و تولید برنامه های سیاسی ، اجتماعی و ورزشی متعصبانه برخورد نموده ، سلیقه ای رفتار می کنند، در برنامه های تفریحی افراط نموده ، زمینه تفریحات نا سالم را مساعد ساخته و اذهان مردم را به انحرافات سوق می دهند.

از برنامه های آموزشی هیچ خبری نیست ، با وجودیکه رادیو به مثابه قدیمی ترین رسانه های مدرن از ویژگی مهم برخوردار است، چون کسانیکه مشغول کار دیگر هستند، نیز می توانند به رادیو گوش دهند، مانند، خانم خانه  در آشپز خانه ، راننده در حال رانندگی و کاسب در حال کسب و کار خود. پس گفته می توانیم که رسانه های شنیداری (رادیو) نسبت به رسانه های شنیداری – دیداری (تلویزیون ) و چاپی اثر گذاری بیشتر دارد . و باید برنامه های جامع و مفید داشته باشند، که متأسفانه در افغانستان مبتذل ترین برنامه ها از طریق همین رادیو ها تقدیم جامعه ما میشود، که بدون شک به نوع تقلیدگرایی منفی از غرب و تهاجم فرهنگی محسوب می شود.

به نظر من دلیل این همه کجروی و ابتذال گرایی رسانه ها ، عدم استقلالیت فکری و کاری ، شعار زدگی، جهالت و مسئولیت ناپذیری مدیر مسئولان این رسانه ها میباشد که با حرص و طمع مال دنیا و تأمین خواهشات نفسانی شان در راستای ترویج فرهنگ غرب و نهادینه سازی فحاشات و منکرات دینی فعالیت نموده و ارزش های ملی و دینی مان را زیر سوال برده اند. و از آن بدتر مسئولین وزارت اطلاعات و فرهنگ کشور و ریاست های ولایتی شان میباشد، که با کمال بی کفایتی و بی خبری قادر بر نظارت از تخطی های رسانه ها نبوده و در بعضی ولایات حتی نمیدانند که چند رسانه جواز فعالیت داشته و به چه تعداد رسانه ها بدون جواز و غیر قانونی نشرات دارند.

با توجه به تأثیرات ژرف که رسانه ها در جامعه دارند ، مؤثریت های این وسایل را نباید دست کم گرفت. چون به قول میلان کوندرا که میگوید :" نخستین گام ها برای از میان برداشتن یک ملت پاک کردن حافظه آن است. باید کتاب هایش را ، فرهنگش را ، تاریخش را از میان برد، باید کسی را وا داشت که کتاب تاره ای بنوسید، فرهنگ تازه ای جعل کند و سازد و تاریخ تازه ای اختراع کند. کوتاه زمانی بعد ملت آنچه بوده را فراموش می کند و دنیای اطراف همه چیز را حتی با سرعت بیشتری فراموش می کند."

اگر به این موضوع عمیق تر و ژرف تر بیاندیشیم در خواهیم یافت که از رسانه ها در افغانستان منحیث یک سنگر استراتیژیک در راستای تهاجم فرهنگی غرب ، از میان برداشتن فرهنگ اصیل و گرانبها مان و جعل فرهنگ جدید توأم با ارزش های غربی و غیر اسلامی، استفاده میشود.

اگر به همین منوال ادامه یابد، تمامی ارزش های ملی و دینی مان زیر سوال رفته و در آینده نه چندان دور شاهد یک نسل شعار زده و غربی خواهیم بود که تمامی ارزش های ملی و دینی مان را فدای آزادی و دموکراسی نمادین نموده و همه ارزش های جامعه مان را در عیاشی و خوش گذارانی تحت عناوین دموکراسی  و حقوق بسر خلاصه خواهند نمود.

جوانان کشورم نباید فراموش کنند که در این مقطع حساس از زمان رسالت بس عظیم در راستای حفظ ارزش های ملی و دینی مان بر عهده دارند. امیدوار هستم با درک حساسیت زمان و این رسالت عظیم هر جوان آگاه افغان در محدوده امکاناتی خویش در حفظ و ترویج ارزش های اساسی ملی و دینی مان تلاش ورزیده و دین ملی و دینی شان به وجه احسن اش ادا کنند.

به امید بیداری وجدان های خفته ای ملت مان

و من الله التوفیق

محمد حامد همتی

28 ، دلو ، 1393