کلبه درد

درد دلهای از یک جوان افغان

کلبه درد

درد دلهای از یک جوان افغان

در عزای رفتن موسی خان اکبرزاده

شنیده ام که تعداد از دوستان از اقشار و اقوام مختلف ولایت غزنی در عزای رفتن والی اسبق این ولایت جناب اکبرزاده اشک هجران ریخته ، گریبان چاک کرده و در سوک نشسته اند. در سوک رفتن پدر شان، پدری که به وجه احسن اش پدری کرد، پدری که از هر کاه کو ساخت ، پدری که از بیسواد ترین فرد جامعه خوبترین خبرنگار را ساخت ، پدری که از ضعیف ترین فرد جامعه مقتدر ترین وکیل را ساخت ، پدری که به صد ها فرد را از سرک ها جمع نموده مامور ، مدیر و ولسوال و رئیس ساخت.
بلی ، باید هم در عزای رفتن چنین پدری گریبان چاک کرد ، فریاد سر داد و در سوک نشست. در سوک ی از دست دادن همه چیز های که نه متعلق به ما بوده است، و نه لیافت و شایستگی آنرا داریم.
پ.ن : مخاطب خاص ندارم.

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد