کلبه درد

درد دلهای از یک جوان افغان

کلبه درد

درد دلهای از یک جوان افغان

روایت تلخ تاریخ !


اگر به گذشته ها برگردیم و نگاه کوتاه و مختصر بر تاریخ پنجهزار ساله افغانستان امروز، خراسان دیروز و آریانا پریروز بیاندازیم، در خواهیم یافت که از جمله حیات پنچهزار ساله تاریخ کشور مان ، سه هزار سال آن در جنگ و خونریزی گذشته است ،  و دو هزار سال دیگر آن هم در دغدغه ها و نابسامانی های که این جنگ ها به ارمغان آورده است.

نکته قابل توجه اینست که از جمله سه هزار سال جنگ و خونریزی در کشور، یک هزار و پنچصد سال آن را نبرد علیه متجاوزین بیگانه شکل داده و متأسفانه یک هزار و پنچصد سال دیگر آنرا جنگ های فرسایشی و خونین داخلی شکل می دهد.

تاریخ روایت بر این دارد که مردم افغانستان از دیر زمانها به اینطرف با فرهنگ سازش، تحمل ، اخوت و همپذیری بیگانه بوده و هر گاه متجاوزی بر این کشور حمله ور شده است، همه افغانها موقتاً متحدانه علیه دشمن تعریف شده مبارزه نموده و از ارزشهای دینی ، نوامیس ملی و تمامیت ارضی کشور شجاعانه دفاع نموده اند. و زمانیکه بر دشمن بیرون مرزی و متجاوز غالب شده اند، قادر بر تحمل و همپذیری همدیگر نبوده و برای سهم بیشتر در قدرت به سیاست حذف رو آورده باعث شکل گیری جنگ های خونین داخلی شده اند.

اگر به گذشته  یی نه چندان دور ، همین سه و نیم دهه اخیر توجه کنیم، می بینیم که ملت مظلوم افغانستان در گروه های سنی مختلف چه زن و چه مرد، تعداد زیادی از همنوع هایشان را قربانی قدرت طلبی ها و ثروت اندوزی های عده ای از سیاست مداران بی مسئولیت و تیکه داران قومی که خود شان را رهبران مردم می پندارند، نموده اند.

کشور عزیز مان افغانستان، در بیشتر از سه و نیم دهه گذشته آزمایشگاه سلاح های مدرن ابر قدرت ها ، میدان جنگ های نیابتی و مسلخگاه ساکنان این خطه باستانی قرار داشته است. که شوربختانه این سه و نیم دهه جنگ و خونریزی برای مان یک کشور ویران شده را بجا گذاشته و کتله های عظیم از یتیم ، بیوه ، معلول ، معیوب و فاقد علم و دانش را به ارمغان آورده است. این سه و نیم دهه که من از آن حرف میزنم، شامل حکومت 12 ساله آقای کرزی و حکومت چند ماهه آقایان غنی و عبدالله میباشد.

از زمان آغاز حکومت کرزی و در ظاهر پایان یافتن دوره های سیاه و ننگین تاریخ کشور، ملت مان یکبار دیگر نسبت به آینده امیدوار شده و تصور کردند که بد بختی های این ملت مظلوم پایان یافته و دوره رشد و شکوفایی فرا رسیده است. اما ما فراموش کرده بودیم، که ما اتباع کشوری هستیم که از صد فیصد حیات سیاسی و اجتماعی اش شصت فیصد آن در جنگ و خونریزی سپری شده و چهل فیصد دیگر آن هم در بدبختی های بعد از جنگ.

در طول حکومت آقای کرزی بی عدالتی ها شدیداً گسترش یافت و ما شاهد سیاست های دوگانه حکومت در تمامی امور محوله اش بوده ایم که منجر به از بین رفتن صد ها هموطن ما گردید. این روند قربانی شدن ملت مظلوم و عفلت سیاستمداران قدرت طلب و رهبران مردمی بی کفایت تا اکنون نیز ادامه دارد. در سراسر افغانستان هر روز ده ها هموطن مان در اثر قضایایی شورشی، جنایی و ترافیکی جان شان را از دست میدهند، و حکومت برای فراموش شدن یک حادثه ای دلخراش منتظر حادثه دلخراش تر دیگر میباشد.

مردم افغانستان در یک سال گذشته با نا امنی سراسری، صلح ناپایدار، بیکاری بیش از حد ، بی عدالتی های اجتماعی و فقر نفس گیر دست و پنجه نرم میکنند. اما سران حکومت وحدت ملی با کمال بی کفایتی و بی مسئولیتی در فکر سهمیه بندی قدرت ، احراز پست های کلیدی حکومت و ازدیاد مشاورین خویش هستند.

امروز در کشور ما ناامنی به اوج خود رسیده است، هر صبح هر افغانیکه از خانه خود بیرون میشود، امید بازگشت ندارد. فساد اداری دیروز یک عیب بود و مفسد منفور مردم قرار داشت ، اما امروز فساد اداری به فرهنگ مبدل شده و نه تنها که حکومتداری خوب را با چالش مواجه ساخته است، بلکه ملت ما را نزد جوامع بین المللی دزد معرفی نموده است.

فقر در این کشور بیداد میکند. پدر از بیکاری معتاد میشود، مادر طفل خود را به فروش میرساند، دختر عفت فروشی میکند و پسر یا مجرم میشود و هم ترک وطن و دیار و خانواده میکند. از حاکمیت قانون خبری نیست، موادات قانون در اکثر موارد توسط مجریان قانون و قانون سازان نقض میگردد.

رویداد های خونین و ناگوار در یک سال اخیر ، بی عدالتی های اجتماعی ، سیاست های دوگانه حکومت قبلی و فعلی ، عدم پاسخگویی ، چاره اندیشی و قدرت طلبی بیش از حد رهبران حکومت وحدت ملی باعث نارضایتی بیش از حد مردم افغانستان شده و ما را  بسوی یک بحران عمیق و ترمیم ناشدنی سوق میدهد.

قابل تذکر است که در تمامی این رویداد های تلخ تاریخ ، ملت ما نیز مقصر است، چون مردم افغانستان هیچگاه قادر به درک ضروریات زمان شان نبوده و هیچگاه همگام با مقتضیات زمان حرکت نکرده اند ، همیشه یا افراط کرده اند و یا تفریط. 

سران حکومت وحدت ملی و رهبران مردمی باید بدانند که دیگر فرزندان یتیم، زنان بیوه و مادران ملت ما اشکی ندارند، تا برای ارضای خواهشات نفسانی ، قدرت طلبی و ثروت اندوزی آنان بیافشانند. امروز مردم ما بیش هر چیزی نیازمندی شدید به امنیت سرتاسری در کشور دارند، اگر رهبران سیاسی کشور به خود نیایند و اوضاع بر همین منوال ادامه یابد، زمانی زیاد را دربر نخواهد گرفت که صفحه جدیدی در تاریخ کشور باز شود، صفحه یی سیاهیکه تمامی صفحات سیاه تاریخ کشور نزدش مانند شیر  سفید معلوم شوند.

محمد حامد " همتی "

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد